حدود 32 نتیجه (1.82) ثانیه پخش همه دارای پیشواز
زبان
نتایج فارسی نمایش داده شود

کد همراه اول : 38532

Kasiro Nadidam - Mohammad Bakhshi

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

Negarane Mani ( Remix) - Morteza Pashaei

تو به جای منم داری زجر می کشی یکی عاشقته که تو عاشقشی تو به جای منم پر قصه شدی نذار خسته بشم نگو خسته شدی نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم نگران منی مثل بچگیا تو خودت می دونی من ازت چی می خوام مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره عوض می کنی زندگیمو تو یادم دادی عاشقیم رو تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سرنوشتو نوشته تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی یه غبار یخی یه ستاره سرد یه شب از همه چی به خدا گله کرد یک دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد نگران منی به قرصه دلم تو کنار منی نمی ترسه دلم بغلم کن ازم همه چیم رو بگیر بذار گریه کنم پیش تو دل سیر مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره عوض می کنی زندگیم رو تو یادم دادی عاشقیم رو تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سرنوشتو نوشته تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی

Negarane Mani (Mahe Asal) - Morteza Pashaei

تو به جای منم داری زجر می‌کشی یکی عاشقته که تو عاشقشی تو به جای منم پُر غصه شدی نذار خسته بشم٬ نگو خسته شدی نگرانِ منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم نگرانِ منی مثل بچگی‌هام تو خودت می‌دونی من ازت چی می‌خوام مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری٬ محاله بتونم دلم دیگه دل تنگی‌هاش بی‌شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره عوض میکنی زندگیمو تو یادم دادی عاشقیمو تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سرنوشتو نوشته تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی یه غرور یخی٬ یه ستاره سرد یه شب از همه چی به خدا گله کرد یه‌دفعه به خودش همه‌ چی رو سپرد دیگه گریه نکرد٬ فقط حوصله کرد نگرانِ منی٬ به تو قرصه دلم تو کنار منی٬ نمی‌ترسه دلم بغلم کن ازم همه چیمو بگیر بذار گریه کنم پیش تو دل سیر مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری٬ محاله بتونم دلم دیگه دل تنگی‌هاش بی‌شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره عوض میکنی زندگیمو تو یادم دادی عاشقیمو تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سرنوشتو نوشته تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی هنوزم به جز تو کسی رو نداره

Toye Aghooshe To - Reza Sadeghi

من رو تو آغوشت بگیر خدا می خوام بخوابم آخه تو تنها کسی بودی که دادی جوابم من رو تو آغوشت بگیر ، می خوام برات بخونم روی زمین چه قدر بده ، می خوام پیشت بمونم کی گفته باید بشکنم تا دستم رو بگیری خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری کی گفته باید گریه ی شب هام رو در بیاری تا لحظه ای وقت شریفت رو واسم بذاری توی آغوش تو آرامش محضه من رو با خودت ببر حتی یک لحظه بغلم کن ، من رو بردار ، ببرم دور ببرم از این زمین سرد و ناجور وقتی باید واسه ی رها شدن یه بی فروغ بود واسه آرامش نسبی ، کلی حرف های دروغ بود توی دنیا هر چیزی قیمیتی داره حتی وجدان این ها رو هیچ جا ندیدم نه تو انجیل ، نه تو قرآن وقتی دنیا همه حرف پوچ و مفته صدای هق هقت رو پس کی شنفته تو که می گی پیشمی تا لحظه ی مرگ این که می گن می شکنی ، رنجم می دی ، بگو کی گفته توی آغوش تو دیگه تنها نیستم هر نفس اسیر دست غم ها نیستم دیگه عاشقانه تر از عاشقانه ام واسه موندن دیگه با بهار بهانه ام توی آغوش تو از درد خبری نیست از دروغ و حرف های زرد اثری نیست نمی بینی کسی از هراس نونش جلوی حرف ناصواب بنده زبونش توی آغوش تو آرامش محضه من رو با خودت ببر حتی یک لحظه بغلم کن ، من رو بردار ، ببرم دور ببرم از این زمین سرد و ناجور توی آغوش تو آرامش محضه من رو با خودت ببر حتی یک لحظه بغلم کن ، من رو بردار ، ببرم دور ببرم از این زمین سرد و ناجور

Dayere - Alireza Azar

تمرگیده بودم به تنهایی خویش مرا تو به اغوای بیراهه بردی به دریاچه خمر خالص کشاندی و در مستی چشم من غوطه خوردی بدون سلامی خزیدی کنارم ولم کن، کجا من؟ کجا عشق؟ سکوتم رضا نیست پس چشم بردار میان همه لاعلاجان چرا عشق؟ کنار تو و لحن بارانی تو اضافه ام دو خط چتر بی معنی ام من تو را در بزنگاه دیدن ندیدم همیشه گرفتار کم بینی ام من حقیقی ترین حالت ذوق یک زن عجیبی شبیه نفس های دریا دروغی نشستم به کرسی کذبم به خود بسته ام نام جعلی خود را چرا روبرویم دو زانو نشستی مرا محض چه پیش و پس میکنی عشق؟ به سنگ دلم میخ تو کارگر نیست ولم کن تلاشی عبس می‌کنی عشق نهالی کنار و لب جاده بودم کسی آمد و ساقه ام را تکان داد سرنگ هوا در رگ و ریشه ام کرد و آینده ام را جلوتر نشان داد شکست و تکان داد و قلب از تنم کند چقدر از سرم قمری خسته پر زد به هر کودک باغ دل بسته بودم چقدر آمد و بچه ها را تشر زد ببین بچه بودم به آنی شکستم نفهمیدم اصلا چه ها دیده بودم دوتا قلب تیره کنار دو آوند کجا ماشه ات را چکانیده بودم کنار تو هیچم کنار تو صفرم کنارت هویت ندارم هلاکم دماوندی تو مرا خورد و قی کرد کلوخی پر از حفره در متن خاکم در اوج شکوهت در انبوه لبخند سپردی مرا به زمستان و بوران نشستی در آرامش کوچه باغت رها کردی ام در سراشیب تهران تکست آهنگ قفس، حق من آب و نان هق هق من از این پس به خوابم نیا هرم جاری که هرکس رسیده ست داغی زده ست و حالا تو باید که آتش بیاری اگر هی نشد حق خود را بگیرم اگر دست هر حکمت خون اسیرم اگر دست بردم به تنهایی تو اگر کندم و تلخم و گوشه گیرم اگر انزوایی ترک خورده پوشم اگر بی نصیبم، به کنجی کنارم اگر باد وحشی موافق نبوده اگرباید آخر به شعرم ببارم اگر آن سلامم که پاسخ ندارد اگر سوختم در خودم نخ به نخ ها اگر سفره ام سهمی از نان ندارد و خوردند اگر حاصلم را ملخ ها سر عهد دلواپسی مانده بودم من آن عشق پا تا دهان بودم ای ماه برای گلوبند روز تولد به فکر شکار جهان بودم ای ماه و دلخوش به اینکه میان جماعت شکوه نگاه تو دلواپسم بود بدون تو آدم حسابم نمی‌کرد دو خط شعر تلخی که کار و کسم بود در اعماق ویلی که بودم همیشه نفس می‌کشیدم تو را با نگاهت نجاتم شدی بعد عمری به زندان و بلعیدی ام با نگاه سیاهت خودت آمدی و خودت رفتی از کادر در عکس دوتایی تو را مرده دیدم در آن عکس تاریخی و تار و تاریک خودم را کنارت زمین خورده دیدم غلط کردم اما، رها کردی ام باز میان چک و چانه و نیش و دندان رها کردی ام در قدم های تکرار زمستان زمستان زمستان، زمستان پس از مرگ تو نیمه قصه بد شد تو دامن کشیدی که از من گریزی نشستی بنوشی تمام تنم را و خون مرا پای پایت بریزی تو تاریخ در خود فرو رفتنی حیف به تاریخ در خود شکسته اسیرم و مغزی که دیگر تحمل ندارد به بیراهه خورده شکنجه اسیرم میان همه زندگان دو عالم اگر نام کمرنگ من را زدودند چه غم که رفیقان هم کاسه من مرا پیش از این قصه ها کشته بودند غروب چه روزی تو را منجمد شد طلوع کدامین سفر از تو پر شد چقدر از مرا روی دفتر نوشتی که شعر امتداد هزاران تومور شد در این لابلای پر از وهم و وحشت به یاد جهان من و باورم باش بیا بیتی از ماندنت باش و برگرد به فکر خط خالی دفترم باش زنیت کن و از سر نو بسازو هراس مرا در خودت جستجو کن سه خط رو به من باش و یک خط عقب رو مرا سرکشی کن، مرا زیر و رو کن آهای آخرین کولی عصر ییلاق آهای عشق درهم شکسته مرا باش آهای اسم پس کوچه های پس از من آهای آخرین درب بسته مرا باش از آن روز برفی کنار مزارش تو را با تب مولوی می‌شناسند کسانی که با زخم من آشنایند مرا با همین مثنوی می‌شناسند مرا با خودت آشنا کرده ای مرگ نیفتی زمین حضرت آخرین مرگ زمین و زمان را عقب برنگردان تحمل ندارم دوباره به قرآن نگاهم کن ای ساحر خوان آخر و از گور من جوجه تر درآور به جادوی لحنت مرا زیر و بم کن و شر مرا از سر مرگ کم کن مرا پشت شعرم به پایان بچسبان از آدم بگیرم به انسان بچسبان دوخط شعر کولی برایت سرودم دوباره همانم که در جاده بودم دوباره همانم همان عشق عریان همان فحش بد در شب راهبندان دوباره همانم که درد تو بودم که خیر سرم خرده مرد تو بودم همانم که در بهت آن مسلخ زرد تو را لو نداد آخر و کم نیاورد نگفتم که سیب ازل را تو خوردی که تو خانه را دست شیطان سپردی عروسک نباش، از پس شیشه رد شو بیا واقعی بودنت را بلد شو فقط لحظه ای مثل زن ها بفهمم از این زنده بودن برای تو سهمم بتان جام من را پر از زهر کردند خدایان پس از رفتنت قهر کردند و ابر سیاهی که قبر مرا دید قرونی گذشت و قرانی نبارید پس از تو فقط نکبت از خانه ام ماند دو پر چوب خشکیده از لانه ام ماند که کم بودی اما همان کم مرا بس که من دل به هر آنچه کم بسته بودم که بسیاری تو زیادی غم داشت از انبوه اندوه خود خسته بودم چگونه به اسمت صدایت کنم هان؟ بمان لیلی در زمستان نشانی از این قصه رفتم که پایت وسط بود نماندم که تو، در میانه بمانی وگرنه بدون تو معنا کجا بود شفق بی تو یعنی شبم را ببارم زمان بی تو یعنی فقط ساعت صفر جهان و زمان را تمرکز ندارم وگرنه بدون تو اصلا ولش کن به کمرنگی من کسی در جهان نیست از آن لحظه که سمت رفتن دویدی کسی بین ما جز غمی ناگهان نیست به چشمان من خیره شو سرنگردان من آیینه ام، من توام حضرت درد تو آمین من بودی ای عشق واحد تو قلب منی قبله تحت پیگرد ببین لیلی رفته از فصل کهنه تو اقلیم بارانی کودکانی طلوع تمام زنان شگفتی و شرقی ترین مادر کهکشانی مرا از تب شهر تلخت خبر کن بگو لیلی از شهر باران فروشان بگو با سپیدی باغت چه کردند چه ها کرده ای با زمستان فروشان مگر مرد آن بچگی ها نبودم بگو جای پاهایمان کو چه کردی؟ بگو این خیابان چه کردت که مردی مرا حیف و میل دو پس کوچه کردی در آن گیرو دار شب و شوکران ها چه کاری برایت نکردم که می‌شد؟ و یا در شب رفتن و مردن تو دو بیت مرا می‌شنیدی چه می‌شد؟ تن جاده را خط کشیدم به دورت نشستی و طیار از من گرفتت جهان از خیابان من چرب تر بود بزرگی سیاره از من گرفتت بترس از شبی که مقابل نشینی که دنیا ره و رسم گردش چنین است زمینی که من می‌شناسم سر آخر به هم میرساند، شگردش چنین است به فکر توهم هستم ای حضرت دور به فکر خودم که اگر دیدمت باز اگر تاس نردم به خوبی نشیند اگر آخر قصه بلعیدمت باز چگونه مرا روبرو می‌گذاری بگو با چه سحری مرا میکشی باز چطور آب از جوی رفته دوباره به جو بازگردد بگو شعبده باز ببخشم نبخشم مرا صرف کردی چطور آن دل داده را پس بگیرم توهم بچه بودی عزیز دل من چطور اشک از آن چشم نارس بگیرم فدایت شوم دختر عصر طوفان تو را با خیالت به دنیا سپردم خودم را به دست خودم چال کردم پس از تو نبودم اگرچه نمردم مرورم کن از خاطرت جا نمانم زمین مثل من مرد ماندن ندیده به پای گناهی نکرده نشستم کسی جز تو آن سیب من را نچیده تمرکز ندارم چه باید بگویم روایت از این مرد راوی گرفتی از آن بدتر اینکه مرا ساده دیدی مرا با تمام علی ها مساوی گرفتی تو را در بزنگاه دیدن ندیدم همیشه گرفتار کم بینی ام من کنار تو و لحن بارانی تو اضافه ام دو خط چتر بی معنی ام من سکوتم رضا نیست پس چشم بردار میان همه لاعلاجان چرا عشق؟ بدون سلامی خزیدی کنارم ولم کن، کجا من کجا عشق؟ ترانه سرا ترانه شعر آهنگ برای اولین بار در   

Cheshat - Pouya

وقتی چشاتو دیدم گفتم اومد امیدم لبهای بسته تو گفت عاشقم شنیدم چشمی که دیده بودم نشستم و کشیدم خدا می خواست که آخر به آرزوم رسیدم توی هیچ عکسی ندیدم چشمای به این قشنگی حالا من موندم و چشمات با دو تا مداد رنگی توی هیچ عکسی ندیدم چشمای به این قشنگی حالا من موندم و چشمات با دو تا مداد رنگی تو با اون چشای قشنگت گفتی اون حرفی رو که باید واسه مسافر عشق اینو میگن یک خوشآمد عشق با اون همه غرورش اومده از راه دورش چه کسی میکنه باور نشستن در حضورش عشق با اون همه غرورش اومده از راه دورش چه کسی میکنه باور نشستن در حضورش توی هیچ عکسی ندیدم چشمای به این قشنگی حالا من موندم و چشمات با دو تا مداد رنگی میشه با یاد نگاهت توی رویاها سفر کرد میشه رفت به شهر قصه از لای ابرها گذر کرد میشه با آهن و پولاد یه گل محمدی ساخت میشه روی کوزه آب عگس یک دریا رو انداخت توی هیچ عکسی ندیدم چشمای به این قشنگی حالا من موندم و چشمات با دو تا مداد رنگی توی هیچ عکسی ندیدم چشمای به این قشنگی حالا من موندم و چشمات با دو تا با دو تا مداد رنگی

Harfe Akhare 95 - Reza Sadeghi

امسال هم گذشت.. با همه ی خوبی ها و بدی هاش با همه ی لبخند ها و گریه هاش با همه ی روزای سخت و آسونش با همه ی بودن ها و نبودن هاش چند چندیم بیشتر باختیم یا بردیم آخرین باری که لج کردیم به نفع کی بود آخرین باری که نبخشیدیم چند روز حالمون خوب موند آخرین باری که.. اصلاً آخرین بار یادمون هست ؟ تلخش نکنم.. یه سالی گذشت که کام تلخ توش خیلی زیاد بود خیلی از خوبا رفتن خیلی از نابا رفتن خیلی از خوبا هستن خیلی از نابا هنوز هستن خیلی از رفاقتا هنوزم که هنوزه بوی معرفت میده بوی قدمت میده خیلی از آدما هستن که هنوزم که هنوزه نگات که میکنن احساس نمیکنی تو رو به عنوان سکه نگاه میکنن فقط واسه یه لبخندت حاضرن هر کاری کنن پس هنوزم عشق هست فارق از شعار به شعورش نگاه میکنیم میدونم میدونم گاهی وقتا خیلی هامون میگیم اونی که دستش تو آتیشه مثل اونی که دستش تو آبه نیست میدونم گاهی وقتا فکر میکنیم هر درد و بلایی سرمون میاد مقصرش کنار دستیمونه ولی باور کنید این نیست یکیش خودم الان که فکر میکنم میبینم تو سال گذشته خیلیا به من عشق دادن و فکر میکردم به من نیاز دارن و نداشتن الان که فکر میکنم میبینم سال گذشته خیلیا تو حال بد من بودم ولی من تو حال بدشون نبودم الان که درست فکر میکنم میبینم سال گذشته خیلیا با من همراه بودن ولی وقتی که ندیدمشون سراغی هم ازشون نگرفتم تورو خدا دست برداریم از بعضی از فلسفه هایی که خودمونم بهش قانع نیستیم ساده باشیم مثل اون رفتگر عزیزی که با تمام سادگیش جهان اطرافمونو پاک میکنه و لبخند میزنه ساده باشیم مثل اونی که شاید تمام آرزوهاش به یک موتور بنده ولی کنارت رد میشه یه بوغ میزنه و داره با خودش ترانه میخونه یه ترانه ی شاد تو رو خدا امسال یادمون نره که سال پیش خیلی چیزا رو یادمون رفت تو رو خدا یادمون نره که سال پیش همه اتفاقات خوب میشد که باشه و شایدم بود ما ندیدیم یا نخواستیم ببینیم خلاصه که هنوزم پدر هست مادر هست و اگر رو زمین نیستن هنوزم نگاهشون از کنار خدا با ما هست اصلا از همه اینا مهمتر هنوزم لبخند خدا هست خدایی که فقیر و پولدار نمیشناسه سواره و پیاده نمیشناسه یه رفیق قدیمی که خیلی با معرفته خیلی به خاطر همه ی معرفتاش به خاطر همه ی خوبی هاش به خاطر همه ی خدایی هاش میخوام یه چیزی ازش بخوام یعنی راستش میخوام خیلی چیزا ازش بخوام اره ازش میخوام ازش میخوام که حالمو همیشه خوب نگهداره ازش میخوام که حالمو خوب کنه که بتونم حال اطرافیانمم خوب کنم ازش میخوام کاری کنه قدر همه خوبا رو بدونم ازش یه دلی میخوام که اگه یه روزی دلتنگ شد خیلی قرص بره جلو و بگه ببین دلم برات تنگ شده جونم ازش میخوام یه دلی بهم بده که بتونم ببخشم چون خیلیار و فک میکنم نمیتونم ببخشم ازش میخوام اگه یه روزی بغض کردم کسی که کنارمه و بغضمو تسکین میده رو از من نگیره ازش میخوام لبخند دخترمو ، دخترامو همیشه پُر از آرامش برام نگهداره اونقدر حال ِ سرزمینم خوب باشه که اصلاً دلم نیاد از اینجا برم به هیچ کجا اونقدر سفره ی مردم رنگین بشه که کسی دلش نیاد آه بکشه اونقدر بچه های این سرزمین بخندن و آروم باشن و شاد باشن که دیگه وسط کار نبینیشون تو خیابون نفت سر سفره نخواستیم خدا کنه سفرمون نون داشته باشه اونم حلالش مثل یک عمر اصالت یک ایرانی از خدا میخوام همیشه حالمونو خوب کنه و همدیگه رو دوست داشته باشیم یه دوست داشتن واقعی خیلی واقعی فارغ از تعارف میخوام این دعا رو براتون بخونم یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال دست بوسی بزرگترا رو یادتون نره سال نو مبارک

Imam Reza 2 - Hamed Zamani Ft Abdolreza Helali

ترانه : سعید پاشازاده تنظیم : امیر جمالفرد کبوترم هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم کبوترم هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم پنجره فولاد تو دوای هر چی درده کسی ندیدم اینجا که نا امید برگرده پنجره فولاد تو دوای هر چی درده کسی ندیدم اینجا که نا امید برگرده چجوری از تو دست بکشم بدون تو نفس بکشم تویی که تنها – دل سوز منی آرزومه دوباره بیام تو حرمت بدم یه سلام بهونه ی اشکای هر روز منی بی تو می میرم آقام یه فقیرم آقام که تو حج فقرایی ای کس و کارم ناجور تو رو دارم، ندارم من دستای گدایی ای سلطان کرم سایه ات روی سرم باز آقا بطلب که بیام به حرم ای سلطان کرم سایه ات روی سرم باز آقا بطلب که بیام به حرم شور و حال منی پر بال منی تو خیال منی دادی تو منو راه اگه – یه نگاه که تو ماه منی چجوری از تو دست بکشم بدون تو نفس بکشم تویی که تنها – دل سوز منی آرزومه دوباره بیام تو حرمت بدم یه سلام بهونه ی اشکای هر روز منی بی تو می میرم آقام یه فقیرم آقام که تو حج فقرایی ای کس و کارم ناجور تو رو دارم، ندارم من دستای گدایی میبینم عاشقای تو رو اشکای زائرای تو رو آرزومه منم بپوشم لباس خادمای تو رو همه ی داراییم و به تو بدهکارم من جون جواد آقا خیلی دوست دارم من همه ی داراییم و به تو بدهکارم من جون جواد آقا خیلی دوست دارم من

Badam Oomade - Puzzle Band

نمی خوام کسی عاشق من شه بره کار من زجه زدن شه نمی خوام کسی عاشق من شه تنهایی آرومم دلمو با خودم نمیارم دیگه هر جا که پامو میزارم تنهایی آرومم فک کن دیوونم تو بگو که نمیتونم تنهای میمونم کسیو نمی خوام خستم اینروزا پره خوابمو بی رویا من با این دنیا دیگه راه نمیام بدم اومده از شب و بارون از این حسای سرد زمستون تویه رابطه هیچی ندیدم جز دله تو زندون بدم اومده بس که دویدم از این آدما هیچی ندیدم میگن عاشقن اما دروغه دیری نفهمیدم متن آهنگ بدم اومده از پازل بند یکی رفتو شکستو نفهمید ازم اینجوری رد شدو خندید دیدی حال دلم رو نپرسید و اون اینو یادم داد به کسی دیگه حسی ندارم خودمم دیگه تنها میذارم هر چه بادا باد فک کن دیوونم تو بگو که نمیتونم تنها میمونم کسیو نمی خوام خستم اینروزا پره خوابمو بی رویا من با این دنیا دیگه راه نمیام بدم اومده از شب و بارون از این حسای سرد زمستون تویه رابطه هیچی ندیدم جز دله تو زندون بدم اومده بس که دویدم از این آدما هیچی ندیدم میگن عاشقن اما دروغه دیری نفهمیدم

Kaboos - Amin Habibi

چشمام و می بندم و تو رو کنارم می بینم حس می کنم پیشمی قند عسلم شیرینم چشمام و می بندم و تو بغلم می گیرمت دست می کشم رو موهات یه عالمه می بوسمت آخه تو رو از ته دل می خوامت و دوست دارم حتی توی خیالمم جز تو کسی و ندارم آخه دلم مال تویه طفلی گرفتار تویه با این همه ناز ولی باز هنوز خریدار تویه تا کی باید اینجا بشینم چشم انتظارت تا کی زندگی مو بگذرونم با خیالت مردم بس که با رویای تو از خواب پریدم بس که چشم براهت موندم و چیزی ندیدم خسته شدم از این همه کابوس شبونه کابوس که نه رویای خوب عاشقونه این رسمش نبود که اینجوری تنهام بزاری عشقم بشی و بعدش بری و جام بزاری این رسمش نبود من که به تو بدی نکردم ولی با این همه از عشق تو بر نمی گردم چشمام و می بندم و تو رو کنارم می بینم حس می کنم پیشمی قند عسلم شیرینم چشمام و می بندم و تو بغلم می گیرمت دست می کشم رو موهات یه عالمه می بوسمت آخه تو رو از ته دل می خوامت و دوست دارم حتی توی خیالمم جز تو کسی و ندارم آخه دلم مال تویه طفلی گرفتار تویه با این همه ناز ولی باز هنوز خریدار تویه



1234